×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

آرامگاه

× زمانی برای حرف زدن قبل از آرامگاه
×

آدرس وبلاگ من

talking.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/bbaabbaakk

انسان امروزي چگونه انساني است؟

    انسان امروزي چه آسان و ندانسته اقرار به شکست مي کند
 

        انسان امروزي چه بي مهابا غرور خود را مي شکند و همه صدايش را مي شنوند غير از خود او


 

        انسان امروزي دوست دارد انسان باشد اما از آنچه او را متفاوت کرده فقط نفهميدن را ياد گرفته است


 

        انسان امروزي دوست دارد در روياها باشد و در رويا ها زندگي کند اما قدمي براي تحقق آن برنمي دارد


 

        انسان امروزي دوست دارد در بالا ها پرواز کند اما حرف پرواز ، عروج نمي آورد


 

        انسان امروزي دوست دارد به هر چه مي خواهد برسد اما منتظر است تا برسانندش


 

        انسان امروزي چه آسان مي گويد نتوانستنم در حالي که مي توانست قدرت تمام توانستنها باشد


 

        انسان امروزي چه راحت حرف مي زند و مي خواند اما چه دشوار است جمله اي را فعل کردن


 

        انسان امروزي مي کوشد تا خوب باشد و خوب تر شود اما در زمان خوب بودن بدترين مي گردد


 

        انسان امروزي هميشه بدي ها را در قلبش نگاه مي دارد و خوبي ها را در افکار مشغولش


 

        انسان امروزي در يک لحظه انسان هست اما بعضي وقتها هم فقط شبيه انسان هست


 

        انسان امروزي فقط مي خواهد بماند اما چگونه ؟ به هر قيمتي!


 

        انسان امروزي با يک نگاه عاشق ميشود به همين سادگي و به همين کوچکي و به اين زيبائي اما در ادامه با يک فرياد همه چيز را تمام مي کند


 

        انسان امروزي فقط براي ماندن اسم خوبي ميکند نه براي خوشنودي آفريدگار


 

        انسان امروزي شکستن يک ظرف سفالي زيبا ناراحتش مي کند اما شکستن يک دل هيچ چيز


 

        انسان امروزي پوزش نمي خواهد و ادامه مي دهد


 

        انسان امروزي حکم اخلاق به پول و ثروت مي دهد و براي صفت و صفات ارزشي قائل نيست


 

        انسان امروزي بهي انسان را به مال و ملال ميداند و براي واقعيت انسان بهائي پرداخت نميکند


 

        انسان امروزي ذهنش را هوس و شهوت مملو کرده است و به شرف و غيرت نيم نگاهي ندارد


 

        انسان امروزي دلش براي يک لحظه سکوت مي ميرد اما در خواستهاي قرن خود احساس کمبود مي کند


 

        انسان امروزي تنهائي را دوست دارد و مي گويد عاشق يه جاي خلوت هستم اما در دنياي اطراف به دنبال هزارمين دوست خوداست


 

        انسان امروزي فقط به دنبال جملاتي زيبا براي نمايش خود است زيرا فهميده انسانهاي امروزي فقط نمايش را دوست دارند


 

        انسان امروزي نمي داند در کجاي انسانيت قرار دارد و آيا انسان بودن آن براي ديگران مفيد است


 

        انسان امروزي از بي اعتباري خود فقط منتظر منجي داستانهاي معروف شخصيتهاي معروف است


 

        انسان امروزي چه بي پروا خرد شدن خود را مي بيند و همچنان ادامه مي دهد در مسيري نا هموار


 

        انسان امروزي چه خطا وار به خطاهي خود ادامه ميدهد و در مسير خود چه خطاها که مکملش نمي کند


 

        انسان امروزي چه مي خواهد از جان انسان امروزي ؟ هيچ نمي داند!


 

        انسان امروزي چه سخت به دنيا مي آيد و چه سخت تربيت مي شود و چه سخت پرورش مي يابد و چه سخت زندگي مي کند و چه آسان مي ميرد


 

        انسان امروزي چرا به ياد مرگ نيست و چرا از مرگ مي ترسد و چرا به انسان امروزي وابسته است؟ چرا؟


 

        انسان امروزي چه فرق کرده با آنچه خدا آفريده! هم در صورت، هم در سيرت


 

        انسان امروزي چه فرق کرده با آنچه خدا به او تبريک گفت


 

        انسان امروزي چگونه آموزش ببيند در حالي که معلمان بري آموزش او در کشتي نوح نشستند و خانه هي خدا را مرمت کردند و ده فرمان ناب آوردند و بر صليب عروج کردند و در غار حرا خوابيدند و فرق در سر شکافتند و زهر نوشيدند و دعاها نوشتند و ... اما او هيچ نکرد چه رسد به امروز که ...


 

        انسان امروزي ديگر پيامبر يا پيام آور نمي خواهد ؟ نه نمي خواهد چرا انسان امروزي ميداند و نمي کند


 

        انسان امروزي اگر حتي يکنفر باشد گناه مي کند و اگر دو نفر باشد گناه مي کند و اگر س نفر باشد گناه مي کند و اگر ...


 

        انسان امروزي گناه را آزادي و منطق را محدوديت مي داند


 

        انسان امروزي از بي کسي و بي درماني و بي فکري خود نگاه به خرافت بسته و براي حل مسائل فعلي و به مسائل هزار سال پيش مي نگرد


 

        انسان امروزي بهشت را بهانه خوبي مي داند نه خشنودي خدا را


 

        انسان امروزي بدون تمرين وارد مسابقه مي شود و به تمرين و پيروزي اعتقادي ندارد


 

        انسان امروزي بسيار زود فراموش مي کند که توکل به غير از او هيچ است و پوچ


 

        انسان امروزي در جمع انسانها و به نام آدمها گذر عمر مي کند اما در درون خون افسوس و صد افسوس


 

        انسان امروزي اشک را بهانه غم ميداند و غم را بهانه ي براي پيروزي نمي داند


 

        انسان امروزي در جهل تمام خود را عاقل مي داند


 

        انسان امروزي شرف را غلام و شهوت را پادشاه کرده است


 

        انسان امروزي به ديگري مي خندد و به خود مي بالد


 

        انسان امروزي ديگران را گناهکار و خود را منزه مي داند


 

        انسان امروزي براي آرامش و آسايش دوست دارد ديگران تغيير کنند و خود ثابت


 

        انسان امروزي غم دلدار را بهانه اي براي دوست يابي ديگري مي داند در حاليکه غمش بر بر عشقش ميافزايد و بس


 

        انسان امروزي چه ساده به بيچارگي خود اقرار مي کند و نمي کند


 

        انسان امروزي چه ساده مي ميرد در حاليکه خود را در سري آسمانها مي دانست


 

        انسان امروزي چه بي بهانه و بي آرمان زندگي مي کند و چه بي بها نفس مي کشد


 

        انسان امروزي ديگر در نفس نفس زدنهايش خدا را فراموش کرده و بر باد تکيه کرده است


 

        انسان امروزي بسيار حقيرانه دين و مکتب و ايمان را به ريالي مي فروشد


 

        انسان امروزي از سردي ديگري سردش نمي شود و از درد ديگري دردش نمي گيرد و در گشنگي ديگري ، سير است


 

        انسان امروزي در هنگام خواب به ياد کارهاي روزمره خود نيست


 

        انسان امروزي براي خود ، ديگران را فدا و براي ديگران خود را از مجلس ياري رساني دور مي کند


 

        انسان امروزي چه پست و باوقار از کنار نيازمندان واقعي مي گذرد


 

        انسان امروزي چه معناهائي که پيدا نکرده است


 

        انسان امروزي را فراموش کنيد و انساني قديمي شويم،
               انسان قديمي که با تفکرات جديد خود اصول انساني را فراموش نمي کند

 

ياييد دستانمان را در دستان خداوند بگذاريم و دوباره متولد شويم

دوشنبه 13 مهر 1388 - 12:34:48 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم